اعتراف میکنم که از دوست شدن با کسی میترسم، به نظرم آدم باید دوست صمیمی اش را از همان دوران پاک و بی آلایش کودکی پیدا کند و تا ابد و یک روز باهم رفیق بمانند نه حالا که دیگر سی سالگی را رد کرده ام راستش دیگر دوستی های الان به دلم نمینشینند من حتی از انتخاب چیزهای معمولی هم میترسم و بیشتر از تنهایی...
الان که در خانه ی خودم روی مبل تک نفره کنار بخاری با موهای خیس نشسته ام حتی میترسم بخاری را کمی زیاد کنم تا مبادا پول قبض زیاد شود حتی نمیدانم ۲۸۰هزار تومن پول گاز زیادی است یا نه؟
آقا میگفت خیلی زیاد است ولی همه که میدانند من سرمایی ام!
مگر پول یکبار دکتر رفتن کمتر از ۲۸۰هزار تومن است!
من حتی میترسم دیر پایین رفتن هایم باعث بدقولی بشود و مادر خودش خانه ای را که چندین روز است آقا برای سرگرمی و تمیزکاری رنگ میزند را تمیز کند و بعد از پادرد و کمر دردش شکایت کند ...
# امروز یه دلخوشی کوچولو و جذاب دارم میخوام برم لوازم التحریری و برای پسرکم مداد رنگی بخرم
من عاشق وسایل رنگی رنگی و بوی مداد و کاغذم :)